ارزشيابي توصيفي

پيشنهاد ها
ارزشيابي اجراي پيش آزمايشي مقياس كيفي در مدارس ابتدايي در سال تحصيلي 82-1381

Sunday, September 21, 2003

بسم الله الرحمن الرحیم

گزارش اجمالي :
ارزشيابي اجراي پيش آزمايشي طرح ارزشيابي توصيفي

محمد حسن محقق معین
تیر ماه 1382


mohaqeqmoein@yahoo.com


تقدير و تشكر

ازچهار شنبه هفتم اسفند1381 كه با آقاي حسين احمدي مديركل دقتر ارزشيابي تحصيلي وتربيتي در معيت آقاي مرتضي شكوهي معاون دفتر، تفاهم نامه همكاري امضا كرديم تا امروز كه جمعه سيزدهم تيرماه 1382 است،129 روز مي گذرد.129روز، همه ذي نفعان طرح ارزشيابي توصيفي اعم از دانش آموزان، معلمان ومديران در مدارس و كارشناسان ومسئولان در ادارات آموزش وپرورش، تلاش كردند تا ارتباطي موثر وسازنده برقرارنمايند.ارزشياب معتقد است اين ارتباط برقرارشده وحاصل آن تجربه اجراي پيش آزمايشي طرح ارزشيابي توصيفي است.گزارش ارزشيابي اين تجربه در189 صفحه آماده شده است.ارزشياب از همه ذي نفعان ارزشيابي كه آثار وجودي آنهادر برگ برگ گزارش نمايان است، ممنون بوده وبه همكاري با آنان افتخار مي كند.

الگوي ارزشيابي

در اين ارزشيابي از الگوي ارزشيابي توانمند سازاستفا ده شده است. اين الگو را آقاي ديويد فيترمن استاد برجسته علوم تربيتي دانشگاه استانفورد آمريكا ابداع كرده است.ارزشيابي توانمند ساز پنج سطح يا چهره دارد كه عبارتنداز:آموزش ، تسهيلگري ، حمايت ، آشكار سازي وآزاد سازي.

ابزارها ي ارزشيابي

برقراري ارتباط بين ذينفعان ارزشيابي شاه كليد اجراي موفقيت آميز اين مدل ارزشيابي است.در"ارزشيابي اجراي پيش آزمايشي طرح ارزشيابي توصيفي "با چهار روش :رو دررو ، تلفني ، پستي والكترونيكي ارتباط بين ذ ي نفعان ارزشيابي در24 كللا س پايه اول ابتدائي 12 مدرسه از 5 استان كشور برقرار گرديد.ارتباط الكترونيكي از طريق وبلاگ ارشيابي توصيفي به نشاني زير برقرار شد :

WWW.ARZESHYABYTOSIFY.BLOGSPOT.COM

يافته هاي ارزشيابي:
با تركيب داده هاي هاي كيفي به دست آمده از ارزشيابي ودر فضاي گفتماني اين داده ها ، ارزشياب، يافته هاي ارزشيابي را به شرح زير اعلام مي نمايد:

1 - طرح ارزشيابي توصيفي در كلاسهاي مدارس مجري طرح اجرا شد.

2 -معلمين ،مديران واولياءدانش آموزان كلاسها ي 12 مدرسه مجريطرح در سطح كشور و كارشناسان ستادي در5 سازمان آموزش وپرورشاستان ،طرح ارزشيابي توصيفي وتغيير مقياس كمي به كيفي را به عنوان تحولي مثبت در آموزش وپرورش كشور تلقي نموده اند.

3 - ابزارهاي چهار گانه ارزشيابي توصيفي اشكالات زيادي دارد ودر چارچوب يك برنامه درسي منسجم براي پايه اول ابتدائي بايد تغييرات اساسي در آن متناسب با برنامه درسي ومقتضيات آموزشي صورت گيرد.

4 - ارتباط مفاد طرح ارزشيابي توصيفي با برنامه درسي پايه اول ابتدائي ساختاري نبوده وگسسته است.

5 - حجم كتابهاي درسي پايه اول ابتدائي حتي دو كتاب جديد بخوانيم وبنويسيم خيلي زياد بوده و امكان تحقق بخشيدن وسنجش ميزان تحقق اهدافمطرح شده در كار نامه توصيفي رااز دانش آموزان ومعلمين گرفته است.

6- طرح ارزشيابي توصيفي در سطح وزارتخانه ، استان،مناطق ومدارس ازسازماندهي وحمايت كافي ومناسب برخوردارنيست.

تحليل يافته هاي ارزشيابي

به منظور تحليل يافته هاي ارزشيابي وفهم دقيقترآن ناچاريم مروري بر مباني نظري طرح ارزشيابي توصيفي داشته باشيم.اين مباني هنوز به طور كامل تبيين نشده است!! اما با توجه به پيگيري هاي ارزشياب عصاره اي از اين مباني كه بسيار هم اجمالي نوشته شده توسط مدير كل دفتر ارزشيابي تحصيلي وتربيتي رسما در تاريخ 4/4/1382 در 8 صفحه در اختيارارزشياب قرار گرفت.قاعدتا اين جزوه هشت صفحه اي توسط طراحان طرح ارزشيابي توصيفي :آقايان محمد حسني ويحيي كاظمي نوشته وتائيد شده است.
عنوان اين جزوه"طرح تبديل مقياس كمي به كيفي يا ارزشيابي توصيفي"مي باشد.در صفحه جلد جزوه نام تهيه كننده آن "گروه مطالعات وفناوري" دفتر ارزشيابي تحصيلي وتربيتي معاونت آموزش وپرورش عمومي وامور تربيتي وزارت آموزش وپرورش درج گرديده است.

در اين جزوه مباني قانوني،تعريف،اهداف،ضرورت ها،مباني واصول،راهكارهاوموانع ومشكلات طرح ارزشيابي توصيفي به اجمال بيان گرديده است.

ارزشياب معتقد است،با تحليل محتواي دقيق اين جزوه امكان تحليل و ريشه يابي يافته هاي ارزشيابي به خوبي فراهم مي شود.بهمين دليل به اين مهم پرداخته است. در صفحه 2 ، طرح ارزشيابي توصيفي اينگونه تعريف شده است:

"بكارگيري مقياس طبقه اي مرتب شده به جاي مقياس فاصله اي 0 تا 20 وبكارگيري كارنماي توصيفي جديد به همراه ابزار هائي براي سنجش و ارزشيابي پيشرفت تحصيلي وتربيتي دانش آموزان متناسب با مقياس مورد نظر"
ارائه چنين تعريفي از طرح ارزشيابي توصيفي نشان از ديدگاهي غير سيستماتيك دارد.در اين تعريف، ارزشيابي به عنوان يك خرده نظام از نظام برنامه درسي در نظر گرفته نشده است.در اين تعريف طرح ارزشيابي توصيفي صرفا در رابطه با خودش تعريف شده است و رابطه آن با ساير خرده نظام ها و عناصر نظام برنامه درسي از جمله :اهداف ،محتوي،روش هاي ياددهي دگيري،وسازمان واجرا در نظر گرفته نشده است.
اين تعريف به نظر ارزشياب با مباني اوليه تفكر برنامه درسي ناسازگار است. البته اين موضوع از سوي ارزشياب قبلا نيزطرح شده بود.در جلسه اي كه در روز پنج شنبه 4 اردي بهشت1382 با حضور طراحان طرح ارزشيابي توصيفي آقايان يحيي كاظمي و محمد حسني واآقاي احمدي مدير كل دفتر ارزشيابي تحصيلي وتربيتي تشكيل شدو گزارش آن در بامداد روز جمعه 5 اردي بهشت در وبلاگ طرح ارزشيابي توصيفي تحت عنوان "گزارش جلسه اي سرنوشت ساز" منتشر گرديد؛ براين موضوع به شرح زير تصريح شده است:
"با دفتر تاليف كتابهاي درسي در خصوص تدوين برنامه درسي دروس پايه اول ابتدائي شامل :بخوانيم ،بنويسيم،علوم ،رياضي،هنر وتربيت بدني ، وساير مواد لازم براي اين پايه تحصيلي ،متناسب با طرح مصوب ارتقاءتحصيلي خود به خود ومقياس كيفي درشوراي عالي آموزش وپرورش،ارتباطات وجلسات هماهنگي لازم با مسوليت آقاي احمدي برقرار گردد.اجزاي يك برنامه مناسب درسي براي اجراي آزمايشي طرح مصوب ارتقاءخود به خود تحصيلي ومقياس كيفي در سال تحصيلي آتي كه به سرعت هم از راه خواهد رسيد؛ عبارتند از:هدفها،محتوي،روش هاي ياد دهي يادگيري،سازمان واجرا و بلاخره ارزشيابي ونظارت." (وبلاگ ارزشيابي توصيفي ، 5 اردي بهشت 1382)
سابقه طرح صريح اين موضوع از طرف ارزشياب در گزارش مقدماتي ارزشيابي در اسفند 1381 وهمچنين جلسه ديگري با آقايان احمدي وحسني نيز قبل از جلسه 4 اردي بهشت وجود داشته ودر وبلاگ هم منتشر شده است .براي نمونه گزارش زير درروز پنجشنبه 21 فروردين 1382 در وبلاگ منتشر شده است:

"ديروزچهارشنبه بيستم فروردين،135روزمانده به آغاز سال تحصيلي83-82 ازساعت3تا6 بعد ازظهر در دفتر ارزشيابي تحصيلي وزارت آموزش وپرورش باآقاي احمدي،مديركل دفتر وآقاي حسني مدير مطالعات دفتردرخصوص نتايج بدست آمده از اجراي پيش آزمايشي طرح ارزشيابي توصيفي و جگونگي اجراي آزمايشي آن در سال ثحصيلي آتي در 200كلاس درس پايه اول ابتدائي ،سه نفري گفتمان مي كرديم!
موضوع بحث اين بودكه برنامه درسي 200كلاس مجري طرح ارزشيابي توصيفي وارتقاي خود به خودآيا مي بايد برنامه درسي متفاوتي با برنامه درسي ساير كلاس هاي پايه اول كه طرح در آنها اجرا نمي شود باشد ويا همان برنامه درسي ساير كلاسها در كلاسهاي مجري طرح آزمايشي هم به اجرا گذاشته شودو صرفا نوع ارزشيابي در كلاسهاي مجري طرح آزمايشي متفاوت باشد؟

در خصوص موضوع بحث سه ديدگاه وجود داشت:

ديدگاه اول: با توجه به مجوزشوراي عالي آموزش وپرورش در خصوص اجراي ارزشيابي توصيفي وارتقاي خود به خود،براي اجراي آزمايشي طرح نيازبه برنامه درسي ويژه نداريم و بااستفاده ازبرنامه درسي پايه اول كه در همه كلاسها اجرا مي شود وصرفابا انجام ارزشيابي كيفي به جاي ارزشيابي كمي در كلاسهاي مجري طرح آزمايشي كار به سامان خواهد رسيد.

ديدگاه دوم: برنامه درسي موجود پايه اول ابتدائي تا حدود زيادي زمينه هاي پذيرش ارزشيابي كيفي را دارد؛اما در عين حال بايد با دفتر تاليف برنامه هاي درسي سازمان پژوهش وبرنامه ريزي آموزشي هماهنگيهاي لازم صورت گيرد تا به مدارس مجري طرح آزمايشي ارزشيابي توصيفي وارتقاي خود به خود ابلاغ شود كه در 200كلاس مجري طرح به جاي ارزشيابي هاي كمي توصيه شده در كتاب هاي معلم (راهنماي تدريس) پايه اول ابتدائي،از شيوه نامه هاي خاص طرح ارزشيابي كيفي وارتقاي خود به خود استفاده نمايند.

ديدگاه سوم : با توجه به اينكه ارزشيابي تحصيلي جزء لاينفك هربرنامه درسي است ؛ براي اجراي آزمايشي طرح ارزشيابي كيفي وارتقاي خود به خود درپايه اول، بايد توسط گروه آموزش ابتدائي دفتر تاليف ويا تيم منتخب ديگري از سوي اين دفتر، در اسرع وقت در فرصت كم باقيمانده تا زمان آغاز اجراي طرح آزمايشي، با مددگرفتن از تجربيات به دست آمده از اجراي رسمي كتابهاي سال اول به ويژه بخوانيم و بنويسيم،برنامه درسي آزمايشي ويژه اي تدوين شود كه ارزشيابي كيفي تحصيلي جزئي از اين برنامه باشد.اين برنامه درسي ويژه به مدارس مجري طرح ارزشيابي كيفي وارتقاي خود به خودابلاغ ودر200 كلاس درس به اجرا گذاشته شود.

طرفداري ازهريك از سه ديدگاه با استدلال هاي خاص خود درگفتمان سه نفري صورت گرفت . اما آنچه ضرورت فوري دارد رسيدن به ديدگاه اجماعي كارشناسي است كه ديدگاه مورد توافق دراين جلسه بود.من يك روزه مهمان وصدساله دعاگو هستم !بار اصلي كار بر دوش همه همكاران در وزارت آموزش وپرورش است.اميدوارم با كمك به بكديگر بتوانيم “دخالت موثر كاركردي(نظامند)“ در نظام در جريان آموزش وپرورش كشورنموده واصلاحاتي مانا ومتكي بر مباني نظري علوم آموزشي انجام دهيم.اين بهترين باقيات صالحات و بيمه آخرت است !!
از همه 30 تن از همكاران اجراي پيش آزمايشي مقياس كيفي درسطح كشور انتظار ويژه دارم كه نظرات خود را در خصوص مطالب مطرح شده در اين پيام با ستفاده ازcomments زير همين پيام وقبل از به آرشيو رفتن پيام ارسال نمايند.پنجشنبه، 21/1/1382،محمد حسن مقني زاده" (وبلاگ ارزشيابي توصيفي ،21 فروردين 1382)

در صفحه 3 جزوه 8 صفحه اي اخيرالذكر4 هدف براي طرح ارزشيابي توصيفي در نظر گرفته شده است."بهبود كيفيت يادگيري"اولين هدف ذكر شده براي طرح مي باشد.در توضيح اين هدف آمده است:
"طبيعتا جريان يادگيري تحت تاثير شيوه هاي ارزشيابي ومقياس مورد نظر بوده ومتناسب با شيوه هايي كه در ارزشيابي از يادگيري دانش آموزان بكار گرفته مي شودسطح يادگيري دستخوش تغيير مي شود."
قائل شدن چنين تاثيري براي ابزارهاي ارزشيابي محل تامل است. ارزشياب معتقد است اگر محتوي برنامه درسي وروش هاي ياد دهي يادگيري متمركز بر انتقال معلومات و اطلاعات شناختي شود به ناچار عنصر ارزشيابي برنامه درسي نيز مي بايد به سنجش همين آموخته ها بپردازد وبا تغيير مصنوعي ابزارهاي ارزشيابي نمي توان كيفيت يادگيري را ارتقاء بخشيد.براي ارتقاءكيفيت يادگيري بايد به تغيير سيستماتيك وهمزمان همه عناصر برنامه درسي انديشيد.

سومين هدفي كه براي طرح ارزشيابي توصيفي در صفحه 3 مطرح شده"تا كيد براهداف آموزشي وتربيتي در فرايند ياددهي – يادگيري به جاي تاكيد بر محتوي" مي باشد. گروه مطالعات وفناوري دفتر ارزشيابي تحصيلي وتربيتي در توضيح اين هدف طرح ارزشيابي توصيفي افزوده است:

"متاسفانه محتوي محوري در نظام آموزشي و تاكيد بيش از حد معلمان ووالدين برآموختن محتواهاي از پيش تعيين شده ،اهداف پيش بيني شده براي دوره وپايه را مورد غفلت قرار داده و محتوائي كه به عنوان وسيله اي جهت تحقق اهداف مي بايست مد نظر قرار گيرد خود تبديل به هدف گرديده وجايگزين آن شده است."

ارزشياب ضمن پوزش از نويسندگان محترم اين جزوه ناچار است كه با صراحت اعلام كند كه در نظر گرفتن چنين هدفي براي ارزشيابي كاملا غلط وغير علمي است.آقايان دكتر كاظمي وحسني صريحا اعلام كرده اند كه از طريق كارنامه يا كارنماي ارزشيابي توصيفي قصد تحقق اهداف دوره تحصيلي وپايه اول ابتدائي را دارند!! چرا كه محتوي محوري ،محتواي نامناسب برنامه درسي وعدم امكان توليد محتواي مناسب موجب غفلت از تحقق اهداف دوره وپايه تحصيلي شده است.
البته اين ادعا صرفا دراين جزوه صورت نگرفته،بلكه درجلسات في مابين ارزشياب و طراحان طرح ارزشيابي توصيفي كه نوار كاست آن هم موجود است، صراحتا اعلام شده است. در ادامه به مباني فلسفي بروز اين ايده اشاره خواهيم كرد اما دراينجا به همين نكته بسنده مي كنيم كه:
تاكيد بر اهداف از طريق برنامه درسي با مجموعه عناصر آن و فعاليتهاي فوق برنامه مدرسه كه آن هم بايد در برنامه آموزشي وتربيتي مدرسه لحاظ گردد، امكان پذير است ولاغير.
اگر محتوي نامناسب است! ويا به نحوي نابجا محوراست، راه حل مشكل ، نفي محتوي و قائل شدن رسالت تحقق هدف از طريق استفاده صرف از ابزارهاي ارزشيابي كيفي نيست!ارزشيابي چه كمي وچه كيفي صرفا رسالت سنجش ميزان تحقق اهداف آموزشي وپرورشي وارائه باز خورد به موقع را دارد وبس.
در صفحه 4 جزوه ذيل مبحث ضرورت هاي اجراي طرح ارزشيابي توصيفي به مشكل "هدف شدن امتحان وكسب نمره" اشاره شده است.ذيل اين مبحث تعريف صحيحي از ارزشيابي ارائه شده و به مغالطه خطرنا ك "هدف تلقي شدن امتحان به جاي وسيله دانستن آن" باز هم به درستي اشاره شده است.متاسفانه بايد نوشت كه خطرنا ك تر از اين مغالطه ، مغا لطه اي است كه نويسندگان اين جزوه درخصوص " امكان تاكيد و تحقق بخشيدن بر اهداف دوره تحصيلي از طريق ابزارهاي ارزشيابي" در بند 2 اهداف طرح مرتكب شده اند!!
در صفحه 5 جزوه"بي توجهي به ابعاداساسي شخصيت دانش آموز"به عنوا ن يكي ازضرورت هاي اجراي طرح ارزشيابي توصيفي و"توجه همه جانبه به ابعاد مختلف شخصيت دانش آموز" به عنوان اولين مبنا واصل در طرح ارزشيابي توصيفي اشاره شده است.ارزشياب با آن ضرورت واين اصل كاملا موافق است.اما آن بي توجهي واين توجه را صرفا مرتبط با كيفيت عنصر ارزشيابي در نظام آموزشي كشور نمي داند.وچنين طرز تلقي ائي را ناقص واشتباهي فاحش و خطر ناك در عرصه آموزش وپرورش كشور به حساب مي آورد.
تهيه كنندگان اين جزوه در توضيح اين دو موضوع نوشته اند:
"رويكرد كاهش گرائي رفتار گرائي وشيوه انحصار طلبانه امتحان عملا توجه كارگزاران تربيتي را به ابعاد اساسي ومهمتر شخصيت كودك مانند جنبه هاي :اخلاقي،اجتماعي ،وعاطفي كاهش داده است... در طرح ارزشيابي توصيفي تلاش شده است كه ارزشيابي از ابعاد ديگرشخصيت كودك نيز انجام گيرد."
محمد حسني در جاي ديگري ،توضيحات بيشتري در باب اين ايده داده است:
" يكي از مسايل فلسفه تعليم و تربيت بحث اهداف تعليم و تربيت مي باشد سوال اساسي اين است كه آيا نتايج تعليم و تربيت تماماً قابل پيش بيني است يا نه؟ برخي از صاحب نظران (شريعتمداري1370) بر اين اعتقاداند كه نتايج تعليم و تربيت چون بر تفكر و تعقل اتكا دارد كاملاً قابل پيش بيني نيست لذا سنجش نتايج آن به دقت امكان پذير نيست اما اگر تعليم و تربيت به عادت دادن كاهش داده شود- آنچنان كه هست- اين فرايند قابل پيش بيني و سنجش و اندازه گيري مي گردد. آيزنر (Eisner , 1994) اعتقاد دارد كه اهداف تعليم و تربيت به سه دست رفتاري، حل مسئله و بيانگر (Expressive) تقسيم مي شود. اهداف حل مساله با قدرت تفكر مرتبط است و اهداف بيانگر عمدتاً در حوزه هنرها و فعاليتهاي خلاق قرار مي گيرد . لذا امتحان از نوع رايج آن اگر درست برگزار گردد حداكثر قادر است بخش كوچكي از اهداف را كه همان اهداف رفتاري است، اندازه گيري نمايد، و در مورد اهداف بعدي دچار مشكل مي باشد. به دليل همين عدم توانايي امتحان در سنجش اهداف عالي، دامنه فعاليت هاي تربيتي به سبب سلطه نامشروع امتحان دچار كاهش گرائي (Reductionism) شده است منظور اين است كه اهداف عالي نديده گرفته شده است يا به زعم گروهي، آن اهداف به حوزه رفتاري كاهش يا تقليل داده شده اند يا به زبان رفتاري بيان شده اند. روشن است نمي توان امور عالي را در امور داني گنجاند و آنها را يا حذف كرد يا ناديده گرفت. كاهش گرايي يكي از عوامل آسيب زايي است كه تحت تاثير رويكرد پوزتيويستي (Positivistic) رفتار گرايي (Behaviorism) به نظام آموزش و پرورش كشور، تحميل شده است. حاصل اين تحميل، پديده هايي چون نمره گرايي، بيست گرايي، مدرك گرايي و جان كلام تشكيل "تابوي نمره" است اين كاهش گرايي نظام آموزشي را به سمت و سويي سوق داده است كه محصولاتش فاقد مهارت هاي اساسي زندگي و توانايي يادگيري در عصر انفجار دانش هستند. كساني كه حتي شعر حافظ و آيات قرآن و اصول دين را براي نمره و مدرك مي خوانند و فرامي گيرند!! اين واقعيت داغي است بر دل دلسوزان نظام تربيتي." ( حسني، بي تا)
ارزشياب معتقد است، اصلاحات آموزشي را با واقع بيني وصداقت مي توان انجام داد.واقعيت اين است كه رويكرد فلسفي حاكم بر نظام برنامه ريزي درسي ايران "رويكردي رفتار گرايانه "است.رويكرد فلسفي برنامه درسي برهمه عناصر آن غالب است.امكان اصلاحات آموزشي در چارچوب اين رويكرد وجود دارد.واقعيت اين است كه با يك تغييردر مقياس ارزشيابي نمي توان توقع رشد همه جانبه شخصيت كودك را داشت .ما اگر صادق باشيم بايد تمام توان و آبروي خود را صرف اصلاح برنامه درسي به صورتي سيستماتيك كنيم.

با تغييرصرف مقياس ارزشيابي نمي توان انتظار رشد همه جانبه شخصيت كودكانمان، كه نياز ضروري ماست را داشته باشيم.پيگيري چنين ايده وطرز تفكري در نظام آموزشي منجر به اصلاح در آن نمي شود.البته، منجربه كودتا در آن می شود.

ارزشياب در اين نوشته قصد و فرصت نقد همه موارد مطرح شده در اين جزوه به منظور تحليل يافته هاي ارزشيابي را ندارد.در خصوص كثرت گرائي روشي وابزار هاي ارزشيابي توصيفي داده هاي كيفي ارئه شده توسط 36 نفر مجريان طرح ارزشيابي توصيفي وبرخي ديگر از مرتبطين طرح در سازمانهاي آموزش وپرورش استانها ، كه مطرح شد، بايد در نظر گرفته شود.

ارزشياب معتقد است خرده نظام ارزشيابي در برنامه هاي درسي با رويكردهاي فلسفي متفاوت، اشكال متفاوتي دارد.براي مثال خرده نظام ارزشيابي در برنامه درسي با رويكرد فلسفي شناختي با خرده نظام ارزشيابي در برنامه درسي با رويكرد فلسفي رفتار گرا، متفاوت است.لذا ادعائي كه تهيه كنندگان جزوه در بند 6 تحت عنوان رويكرد تلفيق در رويكردهاي مختلف ارزشيابي كرده اند ،جنبه علمي نداشته واحتمالا كاركرد سياسي داشته باشد!

دست آخر اينكه 4 مانع برون زادي كه در صفحه 8 وپاياني جزوه به آن به عنوان موانع طرح ارزشيابي توصيفي اشاره شده است، با توجه به تجربه ارزشيابي انجام شده هيچكدام مانع نبوده وواقعيت ندارند.اولامنابع بسيار غني وفراوان در اين عرصه وجود دارد.يكي از اين منابع وبلاگ ارزشيابي توصيفي است.ثانيا نگرش هاي منفي مطرح شده ،لااقل به غلظتي كه در جزوه آمده در طول اجراي ارزشيابي وتماس با والدين وهمكاران مشاهده نشد.ثالثا در خصوص صدا وسيما تا آنجا كه اطلاعات ارزشياب درطرح ارزشيابي توصيفي نشان مي دهد،عملكرد مثبت وبه اندازه نياز وجود داشته است.ضمن اينكه موضوع اشاعه طرح به هيچ وجه به غلظتي كه در كلمات آخر اين جزوه به كار رفته مورد نظر مسئولان آموزش وپرورش نبوده است.

`پيشنهاد هاي ارزشيابي

1 . براي انجام اصلاحات در نظام آموزشي نمي توان آن را متوقف كرد. متاسفانه ارزشيابي به عنوان يكي از عناصر اين نظام از جايگاه خود خارج شده و بقيه عناصر را به صورت غير كاركردي تحت تاثير قرارداده است. براي اصلاح نظام آموزشي در جريان اجرا بايد "مداخله موثر كاركردي" كرد. اما چنانچه مداخله صرفاً در يك عنصر مثلاً ارزشيابي خلاصه شود و همزمان به ساير عناصر برنامه درسي نظير هدف ها، محتوي و روش هاي يادگيري توجه نكرد و يا صرفاً از منظر ارزشيابي به اين عناصر توجه كرد؛ اگر چه اين مداخله، موثر خواهد بود اما تاثير آن را نمي توان الزاماً در جهت كاركردي تر شدن نظام آموزشي دانست. لذا پيشنهاد مي شود به برنامه درسي به عنوان يك "كل يك پارچه" توجه كرد و براي اجراي آزمايشي ارزشيابي كيفي در پايه اول ابتدائي از سال آينده تحصيلي همزمان به همه عناصر برنامه درسي توجه نمود. خوشبختانه تغيير كتاب فارسي پايه اول و تدوين كتابهاي بخوانيم و بنويسيم به عنوان يكي از عناصر برنامه درسي شرايط را تا حدودي آماده كرده است. توجه به مابقي محتواي درسي لازم براي اين پايه از جمله علوم، هنر، قرآن و تربيت بدني و كاركردي كردن محتوي با توجه به مقتضيات سني دانش آموزان اين پايه، توجه به روش هاي ياد دهي و يادگيري و عنصر تعيين كننده معلم در برنامه درسي و تنظيم نظام يكپارچه ارزشيابي توصيفي براي برنامه درسي يكپارچه پايه اول ابتدائي از الزامات "مداخله موثر كاركردي" براي اجراي آزمايش ارزشيابي كيفي در سال تحصيلي 83-1382 در پايه اول است. پيشنهاد مي شود با همكاري مراجع زير بط در وزارت آموزش و پرورش همه اين كارها قبل از آغاز سال تحصيلي آتي صورت گيرد. اجراي اين پيشنهاد مستلزم عزم فوري و مسئولانه دست اندركاران نظام آموزشي در همه سطوح صفي و ستادي بويژه در سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي و در مسئولان تربيت معلم و آموزش ضمن خدمت وزارت آموزش و پرورش است. معاونت آموزش عمومي و امور تربيتي مي تواند نقش تسهيلگري و پشتيباني از انجام اين امور مهم را براي بهينه تر شدن دستورات كاري خود در مدارس ايفا نموده و با اجراي درست آزمايشي برنامه درسي تدوين شده براي پايه اول ابتدائي كه شامل ارزشيابي توصيفي هم هست؛ پيشتاز انجام اصلاحات آموزش متكي بر مباني نظري قوي، كار آمد و مانا در آموزش و پرورش كشور باشد.

2 . با توجه به لزوم اجراي آزمايشي طرح ارتقاي خود به خود از سال تحصيلي 83-82 پيشنهاد مي شود همزمان مراجع مربوطه در وزارت آموزش و پرورش روي چهار پايه دوم تا پنجم ابتدائي كار كنند و برنامه درسي يكپارجه اي براي آن با اولويت پايه هاي پائين تر تهيه كنند تا امكان اجراي آزمايشي همزمان طرح هاي ارزشيابي كيفي و ارتقاء خود به خود درمقطع ابتدائي بر اساس مصوبات شوراي عالي آموزش و پرورش، فراهم گردد.

3 . پيشنهاد مي شود مسئولان آموزش وپرورش بويژه در معاونت آموزش عمومي و امور تربيتي براي اجراي آزمايشي طرح هاي اخير الذكر لااقل يك دوره زماني 5 ساله را مدنظر قرار دهند و براي اجراي آزمايشي اين طرح ها به هيچ وجه مدت زمان كمتر از اين را نپذيرند.

4 . پيشنهاد مي شود اين گزارش عيناً براي اعضاي شوراي عالي آموزش و پرورش ارسال گردد تا زمينه هاي ذهني لازم براي برقراري ثبات در سياستگذاري آموزشي بويژه در آموزش عمومي فراهم گردد.همجنين يك نسخه از گزارش به 12مدرسه و5 سازمان آموزش وپرورش مجري طرح تقديم گردد.

5 پيشنهاد مي شود مدارس و معلمان مجري طرح پيش آزمايشي مقياس كيفي در طرح آزمايشي مقياس كيفي و ارتقاء خود به خود هم مشاركت داشته باشد تا تجارب به دست آمده در دوره پيش آزمايشي بطور كامل مورد استفاده قرار گيرد.البته يكي دو مدرسه مجري طرح ، همانگونه كه در فصل چهارم معرفي شدند.نسبت به اجراي طرح ارزشيابي توصيفي از تعهد كافي برخوردار نبودند.در خصوص اين دو مدرسه مسئولين راسا تصميم بگيرند.

6 تجربه طراحي وارزشيابي اجراي پيش آزمايشي طرح ارزشيابي توصيفي به ويژه درمقايسه با طرح مشابه اش نشان داد كه چنانچه طرح از سازمان علمي واجرائي ويژه اي برخوردار باشد به نسبت اين برخورداري امكان موفقيت آن در طراحي واجرا بيشتراست.البته اين به معني كنار گذاشتن ستاد هاي آموزش وپرورش در مركز واستانها در طراحي واجراي اين قبيل طرح ها نيست.اين ستادها بايد كاملا در جريان طرح بوده ونسبت به موفقيت آن علاقه مند وپيگير باشند.اماسازمان اداري درگير كارهاي روزمره است و نبايد ازآن توقع داشت كه همزمان طرح هاي جاري وآزمايشي را اداره كند.از سازمان اداري توقع مي رود كه پشتيباني طرح هاي آزمايشي را از ابعاد اداري و حقوقي با قوت و علاقه انجام داده وبه چشم رقيب با مجريان اين طرح ها برخورد ننمايد.سازمان آموزش وپرورش ممكن است در آن واحد درگير دهها طرح نو آورانه وآزمايشي بعضا سنگين باشد.آيا به سامان رساندن اين طرح ها را از محققان وپژوهشگران كشور بايد انتظار داشت يا از كارمندان و كارشناسان آموزش وپرورش؟طرح ها پس از اجراي آزمايشي در صورت موفقيت آميز بودن با ايجاد آمادگي هاي لازم در سازمان آموزش وپرورش آمادگي اشاعه شدن توسط كارشناسان وسازمان ها رامي يابند.


كلياتي پيرامون اجراي بهينه طرح ارزشيابي توصيفي – تكويني


كارشناسي سنجش و ارزشيابي تحصيلي و تربيتي دوره عمومي سازمان آموزش و پرورش استان اصفهان

خرداد ماه 1382

مقدمه :


نوآوري عبارت از تغييري است كه بتواند در جرياني (( بهبود )) به وجود آورد . در هيچ حركتي ، به خودي خود بهبود به وجود نمي آيد ، مگر اين كه براي كنار گذاشتن شيوه هايي كه كاربرد آن ها كاهش يافته است ، تلاشي صورت پذيرد و به جاي آن ها شيوه هايي كه تصور مي شود دستيابي به ((بهبود مورد نظر ))را ميسر مي كند ، در معرض آزمايش و تجربه گذاشته شود . پس ، نوآوري ممكن است مترادف با ((تغيير مفيد )) باشد.
تغييرهاي مفيد فرهنگي زماني مقبول مي افتند كه از يك سو (( مورد نياز جامعه )) و از سوي ديگر (( در حيطه قدرت و توان جامعه )) باشند . هر تغييري كه اين دو ويژگي را نداشته باشد يا مطرود مــي شود و پايدار نمي ماند ، يا آغاز گر تحـول و دگرگوني پذيرفته شـده اي نمي شـود و گستـرش
نمي يابد . بر عكس ، هر تغييري كه پاسخگوي نيازهاي واقعي باشد و جامعه توان پذيرش آن را داشته باشد با شتاب رواج مي يابد و دگرگوني هاي پي در پي مي آفريند .
نو آوري هاي بـزرگ اجتماعي و دگرگـوني هايي كه در دوره هاي تاريـخ يك جامعـه ديده شده اند ، همين دو ويژگي را دارند ، يعني هم زاده نيازها و درخواست هاي اجتماعي آن جامعه بوده اند و هـم در خور قـدرت و توان آن جامعه . وقتي جامـعه به مرحله ي تاريـخي جديدي پا
مي گذارد ، با نيازهاي جديد روبه رو مي شود و ناگزير براي رفع آن نيازها به تكاپو مي افتد . در همين مرحله است كه ذهن هاي افراد مستعد به تب و تاب و چاره جويي مي افتند و آفرينندگيهاي فردي به وجود مي آورند . آفرينندگي هاي فردي به تحولات اجتماعي و در پي آن به دگرگوني هاي فرهنگي منجر مي شوند .
توان جامعه به دو صورت نمود پيدا مي كند : (( توان فكري )) و ((توان عملي ))
توان فكري هميشه با دو عنصر ((عينيت )) و (( سادگي )) همراه است . هر قدر عناصر تشكيل دهنده يك پديده نو ، ساده و قابل درك باشد به طوري كه بتوان به وضوح به ماهيت و كم و كيف آن پي برد قدرت پـذيرش آن افـزايش مـي يابد . سـادگي و عيـنيت سبـب مي شود كه اقـدام به اجرا ، منـطقي تر و آگاهانه تر صورت گيرد ، پيش بيني هاي لازم انجام شود و كسب مهارت ها دچار تزلزل يا توقف نشود
توان عملي به دو سازه (( نيروي انساني )) و (( قدرت مالي )) وابسته است . بودجه بندي نيروي انساني و توان مالي از ضروريات هر تغييري است كه قرار است صورت پذيرد . بدون اين دو سرمايه نمي توان اقدام به كاري كرد .
ايجاد تغييرهاي مفيد در جامعه هاي آموزش دهنده بنيادي ترين و پايدارترين نو آوري هاست . گستره نوآوري ها در سازمان ها و واحد هاي آموزشي بي كران است . چون نيازها و ضرورت ها ، مدام رخ مي نمايند . مديران و برنامه ريزان نو آور همواره در صدد تقويت توانمنديهاي خود هستند و با توجه به عوامل ناكام كننده به تقويت عواملي مي پردازند كه كاميابيها را به ارمغان مي آورند .
اساس فعاليت هاي آموزشي مدارس بر پايه (( آگاه سازي )) دانش آموزان و تقويت ((خودآموزي )) آنان گذاشته شده است و فلسفه ((آموزش براي زندگي )) بر فراز تمام هدف ها قرار دارد . بر اسـاس اين فلسفه مي تـوان به تغييـرات بنياديني انديـشيد كه مـتضمن (( ياد گرفتن براي زندگي بهتر )) باشد.
از جمله تغييرات مي توان به اصلاح روش هاي ارزشيابي از آموخته هاي دانش آموزان و توجه به ارزشيابي توصيفي * تكويني اشاره نمود كه با توجه به مطالب ارائه شده و در نظر گرفتن شرايط زير براي ايجاد تغيير در جامعه هاي آموزش دهنده ( توجه به توان فكري و عملي) و فرهنگ سازي مناسب در جامعه بدون شك مي توان زمينه هاي لازم را در جهت تحقق اهداف طرح فراهم نمود
.
فراهم نمودن زمينه هاي پرورش خلاقيت در معلمان :


مهارت تفكر خلاقانه به معلم اين امكان را مي دهد كه علاوه بر قبول تغييرات و نوآوري ها ، خود را با آنها وفق دهد. هر چه اطلاعات معلم غني تر باشد ، ميزان خلاقيت او بيشتر خواهد بود . مهارت حل خلاقانه مساله باعث موفقيت بيشتر او در زمينه شغلي مي شود ، يعني با ارائه راه ها و افكار نو براي حل مساله يا ارضاي نيازي مشخص ، مي تواند به شغل خود تحرك و هيجان بيشتري ببخشد .
افزايش انگيزش و رضايت شغلي در معلمان به منظور پذيرش طرح ها و برنامه هاي جديد :
انگيزش و رضايت شغلي براي ادامه فعاليت و اشتغال لازم و ضروري است . زيرا اينها عواملي هستند كه باعث افزايش كارايي و احساس رضايت فردي مي شوند . بديهي است كه رضايت شغلي به صورت غير مستقيم در بهبود تدريس موثر است . امتيازات و مشوق هاي بيروني مانند حقـوق و امنيت شـغلي ، موجبـات رضايت شـغلي معـلمان را فراهم مي كند . اما تحقيقات نشان مي دهد كه مشوق هاي دروني مانند رشد شخصيت و احساس فضيلت نقش موثرتري دارند . هم چنين رضايت معلم ممكن است متاثر از خط مشي مدرسه باشد ، يعني مدارس مي توانندبرهدفهايي مانند تحكيم روابط انساني و مشاركت معلمان در تصميم گيري هاي مربوط به امور آنان به مثابه بخشي از راه برد رضايت شغلي تاكيد ورزند .


تغيير در شيوه كار معلم ( بهسازي كيفيت تدريس معلمان ) :


بهسازي كيفيت تدريس ( مهارت هاي حرفه اي ) معلمان ، نياز آشكار جامعه آموزش دهنده امروز ماست . نقش معلم به كلي در حال دگرگون شدن است . در آموزش هاي مدرسه اي ، همه جا شاهد بارور شدن فعاليت هاي گروهي هستيم . گروه هاي آموزشي مدراس ، در زمينه هاي خاص ، به بحث و گفتگو و تبادل نظر مي پردازند و تصميم گيري هاي جمعي مي كنند . آن گاه كه معلمان بتوانند به صورت گروهي فعال باشند ، خواهند توانست شيوه هاي تدريس شان را از حالت بسته يا خود مدار به حالت باز يا شاگرد مدار تغيير دهند . ( يكي از مقوله هاي مورد نظر در طرح ارزشيابي توصيفي هم انجام فعاليت هاي گروهي توسط دانش آموزان است .)


 اتخاذ تدابير ويژه در خصوص ارتقا و توجه به مهارت هاي حرفه اي معلم :


برگــزاري دوره هاي دانش افـزايي و كسب مهـارت ها ، تشـكيل جلسـات بحـث و گفتـگو و نشست هاي دوستانه در زمينه تبادل تجربيات ، دعوت از اساتيد فن در جلسات مدرسه ، نمايش فيلم هاي آموزشي و ... به ارتقاي دانش حرفه اي معلمان كمك خواهد كرد . براي تضمين كيفيت آموزش معلمان هم بر دانش محتواي درسي و هم بر روش هاي تدريس بايد تاكيد شود .


توجه به نقش رهبري و مديريت مدرسه در اجراي بهينه طرح ها :


مديران واحدهاي آموزشي همواره بايد براي توسعه دانش و مهارت معلمان و تجهيز مدرسه به ابزارها و وسايل آموزشي تلاش كنند . آنها بايد پيشرفت و شكوفايي معلمان را وظيفه اصلي خود دانسته و معلمان را در جهت گيري اهداف شغلي و فردي آنها و اهداف مدرسه ياري رسانند و به گونه اي رفتار كنند كه معلمان باور داشته كه به ميزان كافي از آنها حمايت مي شود . براي معلمان انگيزه عقلاني را كه براي افزايش دانش و مهارت شغلي آنها ضروري است فراهم نموده و بازخورد فعاليت آنها را به اطلاعشان برسانند و به خاطر اقدامات موفق ، آنها را مورد تشويق قرار دهند . يعني با يادآوري موفقيت هاي معلمان و حمايت از آنها ، به منظور كاهش نگراني ايشان ، در مورد كنار آمدن با طرح ها و ابتكارات جديد ، احساس كارايي را در آنها ايجاد كنند .

گسترش كارافزارهاي آموزشي :


با توسعه و گسترش افزارهاي آموزشي ، نه تنها مي توان ميزان علاقه مندي به حرفه معلمي را افزايش داد و مهارت هاي كاري معلمان را تقويت كرد ، بلكه مي توان يادگيرندگان را از قالب (( مفعول بودن در يادگيري ))به قالب (( فاعل بودن در يادگيري )) تغيير داد .

 تخصيص بودجه :


يكي از مشكلات بحث برانگيز مديران آموزشي ، مساله تخصيص بودجه و اعتبار كافي به تجهيزات و سخت افزارهاي مورد نياز در اجراي بهينه طرح است . اختصاص بودجه به مدارس علاوه بر امكان تهيه تجهيزات مورد نياز ،از طرفي مي تواند نيازهاي دانش آموزان را برطرف نموده و از طرف ديگر با دعوت از متخصصين در زمينه دانش افزايي مجريان طرح از نگراني آنان بكاهد.


فرهنگ سازي مناسب از طرح در جامعه :


موثر بودن يك طرح به خصوص طرح هاي آموزشي و تحصيلي مستلزم بستر سازي مناسب در بين مـردم جـامعه است . زيـرا والـدين و عمـوم مردم همـگي از نتايج تحصيلي دانش آموزان سهم مي برند ، پس لازم است اطلاعات مورد نياز در خصوص طرح به آنها ارائه گردد .


سهيم نمودن اوليا در فعاليت هاي مربوط به طرح ها :


از آنجا كه آموزش هاي مفيد و موثر بدون حمايت والدين در مرز غير ممكن قرار دارند بايد خطوط ارتباطي ميان والدين و دانش آموزان را با كلاس درس برقرار نمود . خوشبختانه بيشتر پدرها و مادرها به يادگيري هاي فرزندان خود توجه دارند و مايلند در اين امر حياتي موثر باشند .
شيوه هاي مختلف از جمله ارتباط تلفني ، دعوت به بازديد از كلاس درس ، ارسال يادداشت ، تدوين خبرنامه ، تقويم كاري و برگزاري كارگاه هاي آموزشي براي پدران و مادران مي تواند والدين دانش آموزان را در فعاليت هاي مدرسه سهيم كند.


نظارت و ارزشيابي مستمر و به روز :


يك طرح موفق مستلزم در نظر گرفتن ارزشيابي و بازنگري مستمر است . ارزشيابي مستلزم آگاهي و اطلاع كافي است . اطلاعات مي تواند از رهنمودها و نظريات متخصصين ، تحقيقات ، آزمون ها و از همه مهم تر نظريات دانش آموزان و معلمان بدست آيد . در زمينه ارزشيابي سوالاتي كه طرح بايد پاسخگوي آنها باشد عبارتند از :


الف – آيا طرح به صورت موثر و كارا مورد استفاده قرار مي گيرد ؟
ب- چه عناصري بايد به طرح اضافه و يا از آن حذف شود‌؟
نتيجه ارزشيابي بايد در كمترين زمان به اطلاع افراد برسد تا از نظريات و بازخوردها در جهت اصلاح طرح استفاده شود .
برنامه ريزي مستمر نظارت و كنترل از طرف وزارت خانه ، سازمان و ادارات آموزش و پرورش منطقه باعث مي شود نقاط قوت و ضعف طرح مشخص و اقدامات لازم در خصوص بهينه سازي آن صورت پذيرد .


زماني كه اين عناصر ، در نظر گرفته شوند و بودجه لازم و برنامه ريزي هاي مناسب براي هر كدام اختصاص يابد ، طرح كارامد مي شود ، يادگيري و تدريس بهبود مي يابد و به اهداف نزديك تر خواهيم شد .




در خصوص جزئيات طرح راهكارهاي زير پيشنهاد مي شود :


1. كاهش تراكم دانش آموزي ، بدين لحاظ كه جمعيت بالاي 35 و يا 40 نفري كلاس ها امكان مشاهده مطلوب توسط معلمين را كم نموده و به دليل محدوديت زمان نه تنها مهـارت هاي موجـود در دانش آمـوزان شناسـايي نخـواهد شد بلكه زمـينه ايـجاد چنين
مهارت هايي نيز به وجود نخواهد آمد .
2. توجه به تفاوت هاي فردي دانش آموزان
3. اجراي طرح تا كلاس پنجم و برگزاري امتحان جامع ( در صورت امكان )
4. مجـهز نمـودن كلاس هـاي درس به ميـزهاي گرد و صنـدلي هاي منـاسب جهت انجام فعاليت هاي گروهي
5. تقدير از معلمان مجري طرح
6. ارائه آموزش هاي لازم به مجريان در خصوص تعاريف پارامترهاي در نظر گرفته شده در طرح و تعيين حد و مرز هر يك از آنها
7. كاهش حجم فرم گزارشات
8. تغيير محتواي كتب درسي و هماهنگ نمودن آن با اهداف طرح



جهان يادگار است و ما رفتني
به گيتي نماند به جز گفتني

معرفي طرح :

گزارشها و پيشنهادها :

يادداشتها :

تجربه دبستانهاي مجري طرح :

لينكها :

powered by blogger